شواهد زیادی بر استقبال او از مرگ وجود دارد تا جایی که برای من کمتر شکی برای نوشیدن جام شوکرا ن توسط او باقی نمیماند:1- چند ماه قبل از کوچ در جمعی از دوستان در ضمن صحبت بر محور "مرگ" به یکی از دوستان نزدیکش گفته بود: "من همان روزی که به دنیا آمده ام همان روز خواهم مرد!" همزمانی 4 آبان تاریخ تولد و تاریخ درگذشت او!3- جملهای که برای پست در Draft وبلاگ نگاه Save شده و شاید فرصت پست آن را نیافته است:"محمد رضا زجاجی ... چشم از جهان کثیف فروبست، ولی «نگاه» زیبای او کماکان در جریان است."!به تاریخ 2009.10.27 یک روز پس از رفتنش؟ البته یک روز اختلاف در روز مرگ، به احتمال نزدیک به یقین به اختلاف در تاریخ میلادی و شمسی و نیز اختلاف تنظیمات کامپیوتر او برمیگردد.در مراسم چهلم فرزتد بزرگش از دوستان نزدیک پرسید که کدامیک از دوستانش رمز وبلاگ را در اختیار داشته اند؟ البته که جواب منفی بود. چرا که نسبت به رمز وبلاگش بسیار حساس بود و برای حفظ رمز آن مسایل ایمنی را همواره مد نظر داشت و تنها صهبا این رمز را در اختیار داشت. در ضمن صفت "کثیف" را بارها در مورد دنیا از زبان او شنیده بودیم.یادم میآید با شنیدن خبر کوچ او از کوچههای غبارآلود به ناکجاآباد نیستی، به یاد "مرگ سقراط" افتادم!
جستجوی مطالب در برگ و باد
جمعه، آذر ۱۳، ۱۳۸۸
جام شوکران
درج مطلب توسط برگ و باد ساعت ۵:۱۹ قبلازظهر |
چهارشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۸
در سوگ یار سفر کرده محمد رضا زجاجی
اکنون دیگر در میان ما نیست، با چندین اثر چاپ شده و چاپ نشده، دهها مقاله در زمینهی موضوعهای فرهنگی و اجتماعی در مجلات و نشریات معتبر و اینترنت ، امتیازی که میتواند شخصی را از میان انسانهای همعصر خود برکشد و در جایگاه اندیشمندان و خردمندان بنشاند. مورد بیمهری جامعه واقع شد, چرا که از زمان خود جلوتر بود. ناگزیر عزلت و گوشهگیری گزید.
بر همهی جلوههای پر زرق و برق پشت کرد و از آنها چشم پوشید و به گفتهی خودش "حقیقت را فدای مصلحت نکرد". با استاد سخن، فردوسی همداستان میشویم که:
"سخن را سخندان ز گوهر گُزيد
ز گوهر وَرا پايه برتر سزيد"
در مدت کوتاه نیم قرن، چندین قرن زیست! زندگی او از عمق و محتوا برخوردار بود اگر چه به سن پیری و سالخوردگی نرسید چیزی که از آن وحشت داشت!
اندیشمندی چون او هرگز نمیمیرد! در تکتک نوشتههایش زنده است.
روانش شاد!
درج مطلب توسط برگ و باد ساعت ۱۱:۰۹ بعدازظهر |
دوشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۸
ادبيات و زبان فارسي کاربردي منتشر شد
ادبيات و زبان فارسي کاربردي
به کوشش: محمد رضا عطاری
Attari.mr@gmail.com
چاپ اول: 1388
تيراژ: 1000 نسخه
قيمت: 2800 تومان
این کتاب با همکاری موسسهی فرهنگی فراونگ هنر، برای تدریس "زبان فارسی عمومی" در دانشگاهها منتشر و در کتابفروشیهای معتبر مشهد برای استفادهی دانشجویان و سایر علاقهمندان عرضه شد. این کتاب از سه بخش اصلی تشکیل شده است:
- مباحثی در مورد نگارش فارسی، انواع نوشتههای علمی و کاربردی، گزارشدهی، مکاتبات اداری؛
- گزیدهی متون نثر و شعر فارسی؛
- نمونهﻯ سوالات متن، آزمون جامع علمي کاربردي و سوالات کنکور تحصيلات تکميلي.
در پیشگفتار این کتاب در ضرورت چاپ کتاب چنین آمده است:
در برنامهي درسي دانشگاهها، براي تمامي رشتهها (به جز رشتههاي تخصصي زبان و ادبيات فارسي) سه واحد فارسي عمومي، پيشبيني شده است. تاليف حاضر پاسخي به اين نياز در زمينهي ادبيات و زبان فارسي کاربردي است؛ اگر چه بسياري تاليفات ارزشمند در اين زمينه توسط اساتيد و صاحبنظران به زيور انتشار آراسته شده ولي به دليل اينکه در اين آثار بيشتر به يکي از جنبههاي زبان (جنبهي ادبي يا جنبهي کاربردي) توجه شده، نگارنده بر آن شد تا مجموعهي حاضر را تهيه و در اختيار علاقهمندان قرار دهد. به ديگر سخن در اين کتاب علاوه بر مباحث نظري در مورد نگارش و انواع نوشتهها، که بيشتر جنبهي کاربردي دارد، متوني درج شده که در حوزهي ادبيات قرار ميگيرد.
... نمونههايي از متون نظم و نثر فارسي در اين مجموعه آورده شده است.
... به منظور آشنايي دانشجويان با سوالات آزمون پايان ترم، آزمون جامع علمي کاربردي نيز کنکور تحصيلات تکميلي، نمونهي سوالات به صورت تستي و تشريحي در پايان کتاب درج شده است. در شيوهي نگارش و نشانهگذاري مطالب کتاب، مباحث نظري و متون نثر سعي شده تا حد ممکن يک رويهي واحد اعمال شود. اين موضوع در رابطه با متون شعر و نظم محدوديتهايي را در ويرايش به همراه داشته است.
شايان ذکر است که در نگارش اين مجموعه از کتاب "زبان و نگارش فارسي" -که نگارنده آن را چندين سال در مراکز علميکاربردي تدريس نموده-، همچنین منابع اصلي آن، کمک و بهرهي زيادي بردهام. از خوانندگان محترم انتظار دارم با راهنمايي و ارايهي پيشنهادات خود، کاستيها را گوشزد تا در ويرايشهاي بعدي اين اشکالات برطرف گردد. نگارنده با ديدهي منت از دريافت هرگونه انتقاد و پيشنهادي استقبال مينمايد. اميدوارم مجموعهي حاضر مورد توجه علاقهمندان قرار گرفته و دانشجويان را مفيد فايده افتد.
درج مطلب توسط برگ و باد ساعت ۵:۵۷ قبلازظهر |
یکشنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۷
کرم شبتاب
کرم شبتاب و بوزینگان «کلیله و دمنه»
آوردهاند جماعتی از بوزینگان در کوهی بودند، چون شاه سیارگان به افق مغربی خرامید و جمال جهانآرای را به نقاب ظَلام بپوشانید، سپاه زنگ به غیبت او بر لشگر روم چیره گشت و شبی چون کار عاصی روز محشر درآمد، باد شمال عنان گشاده و رکاب، گران کرده بر بوزینگان شبیخون آورد، بیچارگان از سرما رنجور شدند. پناهی میجستند ناگاه یراعه(کرم شبتاب) ای دیدند در طرفی افکنده گمان بردند که آتش است. هیزم بر آن نهادند و میدمیدند.
برابر ایشان مرغی بود بر درخت، بانگ میکرد که آن آتش نیست. البته بدو التفات نمینمودند. در این میان مردی آنجا رسید، مرغ را گفت: رنج مبر که به گفتار تو یار نباشند و تو رنجور گردی و در تقویم و تهذیب چنین کسان سعی پیوستن همچنانست که کسی شمشیر بر سنگ آزماید و شکر در زیر آب پنهان کند.
مرغ سخن وی نشنود و از درخت فرو آمد تا بوزینگان را حدیث یراعه بهتر معلوم کند. بگرفتند و سرش جدا کردند.
درج مطلب توسط برگ و باد ساعت ۲:۲۵ قبلازظهر |